کانون فرهنگی هنری کوثر طالخونچه - استغفار
دسته
پیوندهای روزانه
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 28942
تعداد نوشته ها : 14
تعداد نظرات : 2
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 

 

استغفار

مهمترين شرط استغفار


در آيات فراواني كه سخن از استغفار و توبه به ميان آمده بي درنگ، كلمه «اصلح» به كار رفته است و معناي اصلاح همان جبران خرابي ها و خطاهاي گذشته است.


منافقان و مسأله استغفار
(وَ إِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللّهِ لَوَّوا رُۆُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ)

«هنگامى كه به منافقان گفته مى شود بياييد پيامبر خدا براى شما طلب آمرزش كند، سرهاى خود را (به عنوان مسخره) تكان داده و آنان را مى بينى كه با تكبر روى گردان مى شوند»

(سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ لا يَهْدِى الْقَومَ الْفَاسِقينَ)

«چه براى آنها طلب آمرزش بنمايى و چه ننمايى يكسان است، خدا آنها را نخواهد بخشيد. خدا فاسقان را هدايت نمى كند»

افراد گناهكار، در صورتى كه متوجه گناه خود باشند و بدانند كه با اين عمل به حدود قوانين الهى تجاوز مى نمايند، دير يا زود به فكر چاره افتاده و وسيله مغفرت و آمرزش خود را فراهم مى آورند. ولى افراد متمرد و گناهكارى كه متوجه گناه خود نباشند و سيئه در نظر وى حسنه جلوه كند و هرگونه تجاوز و تعدّى را بر اثر جهلى كه بر روح او حكومت مى كند، عين صواب و حق و حقيقت پندارد، هرگز به فكر چاره نيفتاده و اگر كسى به وى راه صحيحى را كه سعادت او در آن است پيشنهاد كند، روى جهالت سر خود را تكان داده و از هرگونه خيرخواهى، متكبرانه روى مى گرداند.

گروه منافق از دسته دوم هستند زيرا آنان اگر چه به اسلام و ايمان تظاهر مى كنند، ولى چنان كه لفظ «تظاهر» از آن حاكى است، همه آن كارها تظاهر و خودنمايى بوده و از ايمان واقعى به خدا و رسول او، خبرى نيست و در حقيقت داراى جهل مركّبند كه از اشتباه و نادانى خود آگاهى ندارند.

روى همين حالت نفسانى (جهل مركب) بود كه هر موقع به يكى از منافقان عصر رسالت پيشنهاد مى شد خدمت پيامبر برسند و پيامبر درباره آنان طلب آمرزش كند، چون به مقام و موقعيت پيامبر معتقد نبودند و آيين او را از صميم دل نپذيرفته بودند، سرهاى خود را به عنوان مسخره و اين كه احتياجى به چنين طلب مغفرت پيامبر ندارند، تكان مى دادند و متكبرانه از اين پيشنهاد سر برمى تافتند.

هم چنـان كه انتقـاد مقـدمـه تكامـل است، شك و ترديد در يك مطلب، تا چـه رسد علـم و يقيـن بـه نقص و اشتباه، مايه تكامـل و نردبـان ترقى است

اين شيوه (شيوه اعراض و روى گردانى از عمل به پيشنهاد سودمند) اختصاص به منافق ندارد، بلكه هر ملتى كه به جهل و نادانى خود پى نبرد، هيچ گونه عمل اصلاحى در ميان آنان با دست خود آن ملت صورت نمى گيرد. از اين نظر دانشمندان گفته اند، هدايت و راهنمايى گروهى كه در جهل بسيط هستند ؛ يعنى به جهل و نادانى خود توجه دارند بسيار آسان است ولى راهنمايى گروهى كه در جهل مركبند ؛ يعنى نمى دانند و تصور مى كنند كه مى دانند، بسيار مشكل و احياناً محال است.

بدين لحاظ هم چنـان كه انتقـاد مقـدمـه تكامـل است، شك و ترديد در يك مطلب، تا چـه رسد علـم و يقيـن بـه نقص و اشتباه، مايه تكامـل و نردبـان ترقى است.



استغفار پيامبران موجب آمرزش گناهان است
آياتي از قرآن كريم دلالت مي كنند كه استغفار پيامبر (صلي الله عليه و آله) براى مۆمنان داراي اثر است، و حتي در برخي از اين آيات به رسول الله امر شده كه براي مۆمنين استغفار كند. آيات ديگرى نيز وجود دارند كه از استغفار براى مشركان نهى مى كند و مفهومش اين است كه استغفار براى مۆمنان بى مانع است، و نيز از بعضى از آيات استفاده مى شود كه فرشتگان براى جمعى از مۆمنان خطاكار در پيشگاه خداوند استغفار مى كنند. (غافر، 7 و شورى، 5)


با استفاده از اين آيات پاسخ كسانى كه توسل جستن به پيامبر و يا امام را يك نوع شرك مى پندارند روشن مى شود، زيرا اين آيه صريحاً مى گويد كه آمدن به سراغ پيامبر (صلي الله عليه و آله) و او را بر در درگاه خدا شفيع قرار دادن، و وساطت و استغفار او براى گنهكاران مۆثر است، و موجب پذيرش توبه، و رحمت الهى است. از بررسى آياتى كه درباره طلب آمرزش پيامبران براى افراد مجرم وارد شده است استفاده مى شود كه مردم خدمت پيامبران مى رسيدند و از آنان مى خواست به جهت قرب و مقامى كه در پيشگاه خداوند دارند، درباره آنها طلب مغفرت كنند يعنى از خداوند بخواهند از گناهانشان درگذرد.

در جاي ديگري از قرآن داريم كه هنگامى كه جرم و جنايت فرزندان يعقوب آفتابى شد و با ديدگان خود ديدند كه يوسف محبوس در چاه، سر از مصر درآورد و فرمانرواى آن منطقه شد، از كرده خود پشيمان شده به پيشگاه پدر رسيدند و گفتند:

(يَا ابَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنا إِنّا كُنّا خَاطِئينَ)( يوسف(12) آيه 97)

«پدر عزيز، درباره ما طلب مغفرت بنما و از خداوند بخواه از تقصيرات ما درگذرد كه ما گروه خطاكار بودم»

وقتى يعقوب آثار ندامت و پشيمانى را در چهره فرزندان خود مشاهده كرد، به آنان وعده داد اين كار را در همين نزديكى انجام خواهد داد و چنين فرمود:

(سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبّى إِنّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ)( يوسف(12) آيه 98)

«از پروردگارم برايتان آمرزش مى طلبم كه او بخشنده و مهربان است»

گاهى خود پيامبران به افراد گناه كار وعده طلب آمرزش از خدا مى دادند، چنان كه حضرت ابراهيم به آزر چنين وعده داد و فرمود:


(لأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللّهِ مِنْ شَىْء)( ممتحنه(60) آيه 4)

«از خداوند براى تو طلب آمرزش خواهم نمود و اين را بدان، من اختيار هيچ كارى از ناحيه خدا ندارم»

معناى اين جمله ـ كه تا حدى حقيقت طلب مغفرت پيامبران را روشن مى سازد ـ اين نيست كه زمام گناه در دست پيامبران باشد و خداوند، محو و اثبات معاصى را به آنان بسپارد، بلكه آنان واسطه اى بيش نيستند و تا اذن الهى در كار نباشد، طلب آمرزش اثرى نخواهد بخشيد.



شرط تأثير استغفار
صريح قرآن اين است كه خدا از گناه شرك نمى گذرد چنان كه فرموده:(إِنَّ اللّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَادُونَ ذَلِكَ)( نساء آيه 48)

«خداوند از شرك نمى گذرد و كمتر آن را مى بخشد»

بنابراين، شرك گناهى است غير قابل بخشش و مانع از بخشيده شدن گناهان ديگر است.

علت اين كه استغفار پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) درباره منافقان مۆثر نيست، همان «مشرك بودن» آنهاست و شرك جرمى است غير قابل عفو و قلب مشرك را تاريكى فرا گرفته كه هيچ گونه شايستگى براى بخشش ندارد. اين حقيقت در يكى از آيات به طور روشن گفته شده است، آن جا كه مى فرمايد:

(إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللّهِ وَرَسُولِهِ)( توبه(9) آيه 80)

«هرگاه هفتاد بار براى آنها طلب آمرزش نمايى خداوند آنان را نخواهد بخشيد، زيرا آنان به خدا و رسول او كافرند»

آنان اگر چه به اسلام و ايمان تظاهر مى كنند، ولى چنان كه لفظ «تظاهر» از آن حاكى است، همه آن كارها تظاهر و خودنمايى بوده و از ايمان واقعى به خدا و رسول او، خبرى نيست و در حقيقت داراى جهل مركّبند كه از اشتباه و نادانى خود آگاهى ندارند

مهمترين شرط استغفار
از مهم رين شرط استغفار كه در آيات بدان اشاره شده اين است كه بنده واقعا از گناه و خطاهاي خود پشيمان باشد و به سوي خدا بازگردد. در حقيقت معناي جمله «استغفرالله ربي و اتوب اليه» اين است كه خدايا من از تو طلب آمرزش مي كنم و به سوي تو بازمي گردم. بازگشت به سوي خدا زماني به طور واقعي محقق خواهد شد كه بنده از صميم قلب از گناهان و راه خطايي كه در پيش گرفته پشيمان باشد و كوتاهي هايي را كه تاكنون مرتكب آن شده جبران كند و به معناي واقعي به سوي خدا بازگردد.

بر همين اساس در آيات فراواني كه سخن از استغفار و توبه به ميان آمده بي درنگ، كلمه «اصلح» به كار رفته است و معناي اصلاح همان جبران خرابي ها و خطاهاي گذشته است.

با توجه به اين آيات و روايات، استغفار حقيقي استغفاري است كه انسان واقعا از گناهي كه مرتكب شده پشيمان باشد و به آن باز نگردد و حقوق مردم و حقوق الهي را كه ضايع كرده، جبران كند و بدهي مردم را بپردازد، اگر حق كسي را ضايع كرده از آنان طلب رضايت نمايد و اگر خمس يا زكاتي بدهكار است، پرداخت كند، نماز و روزه قضايش را به جا آورد يا تصميم بگيرد كه همه اين امور را انجام دهد و در اين صورت استغفار او استغفار واقعي خواهد بود.

قرآن در آيات چندي شرايط و آداب استغفار را برمي شمارد كه مهم ترين آن ها پس از اقرار به ايمان و تسليم واقعي در برابر خداوند (آل عمران آيه 391 و مومنون آيه 901) توجه به ربوبيت خداوندي است و اين كه باور كند خداوند همان پروردگاري است كه همه هستي را مديريت و تدبير مي كند تا هر موجودي با توجه به ظرفيت ها و استعدادهاي خويش به مقام شايسته و بايسته خويش دست يابد و اين كه خداوند هيچ چيزي را ناديده نمي گيرد و از كوچك و بزرگ و خرد و كلان آگاه است و هيچ امري بيرون از دايره اذن و مشيت او اتفاق نمي افتد

دسته ها :
چهارشنبه دوازدهم 7 1391