کانون فرهنگی هنری کوثر طالخونچه
دسته
پیوندهای روزانه
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 28847
تعداد نوشته ها : 14
تعداد نظرات : 2
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 


مقدمه
اعتقاد به ظهور مهدي موعودعليه السلام بخشي از اعتقادات اسلامي را تشكيل مي دهد و با وجود پاره اي از اختلاف نظرها در برخي از جزئيات مربوط به شخص امام مهدي عليه السلام و نيز در باره چگونگي ظهور و تشكيل حكومت آن حضرت، تمامي مذاهب اسلامي به آمدن چنين شخصيتي در آخر الزمان باور دارند و بر خلاف نظر بعضي از نويسندگان، اين عقيده اختصاص به مذهب شيعه نداشته و ندارد و اين واقعيت با مراجعه به منابع روايي و ديدگاههاي عالمان مذاهب اسلامي به خوبي روشن مي شود. عالمان و دانشمندان چهار مذهب اصلي اهل سنت، يعني: شافعيان، حنبليان، مالكيان و حنفيان به اين واقعيت تصريح دارند و آن را از جمله اعتقادات اسلامي بر شمرده و حتي برخي آن را ضروري دين نيز دانسته اند.
با اين وصف، برخي از نويسندگان اسلامي و به ويژه در دوره اخير، از پذيرفتن اصل مهدويت سرباز زده اند و با دلايلي كه به نظر مي رسد برخي از آنها برگرفته از ديدگاههاي مستشرقان باشد، به انكار مهدويت به عنوان عقيده اي اسلامي پرداخته و آن را بر آمده از تفكرات شيعه معرفي كرده اند. (1)
بر خلاف اين اظهار نظر غير كارشناسانه، اعتقاد به امام مهدي عليه السلام و تصريح بر اسلامي بودن اين باور، از سده هاي نخستين تاريخ اسلام تاكنون وجود داشته و در آثار و نوشته هاي دانشمندان اسلامي منعكس شده است و ناديده گرفتن اين واقعيت همانند انكار امور بديهي و واضح است.
در اين نوشتار، براي اثبات اين ادعا گفته ها و نوشته هايي از دانشمندان چهار مذهب اصلي اهل سنت ذكر مي شود كه به روشني بيانگر اين مهم است؛ البته بايد اعتراف كرد كه توجه به اين موضوع در ميان عالمان شافعي مذهب جايگاه ويژه و برتري داشته است و آثار و تأليفات آنان در اين زمينه، بيش از آثار و تأليفات ديگر دانشمندان مذاهب اسلامي مي باشد.

الف. دانشمندان شافعي
آنان توجه خاص و ويژه اي به موضوع مهدويت داشته اند و در بسياري از آثار و نوشته هاي خود، از زواياي مختلف به طرح اين بحث و مباحث پيراموني آن پرداخته اند؛ گاهي با ذكر روايات و احاديث مربوط، گاهي با بيان ويژگيها و اوصاف حضرت و ديگر گاه با رد اشكالات و شبهاتي كه در اين حوزه وارد شده است.
يادآوري اين نكته مفيد است كه تعدادي از دانشمندان شافعي مذهب در مورد خصوصيات و ويژگيهاي امام عليه السلام با شيعه هم عقيده هستند و اين واقعيت از لا به لاي برخي نوشته هاي آنان مشهود است. اينك برخي از نوشته ها و نظرات تعدادي از نويسندگان شافعي مذهب ذكر مي شود:

1. كمال الدين محمد بن طلحة الشافعي (م قرن هفتم ه . ق)
وي با نوشتن كتاب "مطالب السؤول في مناقب آل الرسول" ديدگاههاي خود را در باره امامان معصوم عليهم السلام بيان داشته است و همان گونه كه از نام كتاب پيداست، مؤلف، آن را در باره فضايل و زندگي نامه امامان عليهم السلام نگاشته است و به همين سبب، باب آخر كتاب را به امام مهدي عليه السلام اختصاص داده و در آنجا نظرات خود را در باره آن حضرت بيان داشته است.
نكته مهم و قابل توجه در انديشه اين نويسنده، اين است كه در مورد شخص آن حضرت، به مانند شيعه معتقد است كه ايشان فرزند امام عسكري عليه السلام مي باشد و اكنون نيز در قيد حيات است. (2)
براي اثبات ظهور امام عليه السلام، احاديث متعددي را از منابع اهل سنت ذكر كرده و در پايان نيز به بررسي و ارزيابي برخي اشكالات در باره امام مهدي عليه السلام پرداخته و به تفصيل آنها را پاسخ داده است. از جمله آن اشكالات اينكه چگونه مهدي موعودي كه پيامبرصلي الله عليه وآله وعده آمدن وي را داده است، همان محمد بن الحسن العسكري مي باشد؟
نويسنده در توجيه حديث "اسم ابيه اسم ابي" كه برخي منابع اهل سنت آن را به نقل از پيامبرصلي الله عليه وآله ذكر كرده اند، توضيح مفصل و ارزشمندي را بيان داشته است.

2. كنجي شافعي (م قرن هفتم ه . ق)
يكي از كتابهاي خوب و منظمي كه احاديث و مباحث مربوط به امام مهدي عليه السلام را با ترتيبي خاص و با ابواب و موضوعاتي منسجم ذكر كرده، كتاب "البيان في اخبار صاحب الزمان" نوشته كنجي شافعي است. وي در مقدمه كتاب مي نويسد:
"من اين كتاب را به نام "البيان في اخبار صاحب الزمان" ناميدم و از ذكر هر روايتي كه از طريق شيعه وارد شده، اجتناب كردم؛ كه شيعه هر چند نقلش صحيح باشد، براي آنان كارساز است... و استدلال به احاديث غير شيعه مسئله را تأكيد بيشتري خواهد بخشيد." (3)
نكته حائز اهميت در اين نوشته آن است كه نويسنده با عنواني كه به آخرين باب داده - بر خلاف نظر بيشتر اهل سنت - امام مهدي عليه السلام را متولد شده مي داند و معتقد است كه وي داراي حيات است.
وي در ابتداي باب 25 مي نويسد:
"هيچ امتناعي در بقاء مهدي وجود ندارد؛ به دليل اينكه عيسي و الياس و خضرعليهم السلام كه از اولياي خداوند مي باشند، زنده اند و دجال و ابليس كه از دشمنان خداوند هستند نيز زنده اند و زنده بودن اينها به وسيله قرآن و سنت اثبات شده. آن گاه كه بر اين موضوع اتفاق كرده اند، زنده بودن مهدي را انكار كرده اند. پس بعد از اين به سخن هيچ عاقلي توجه نمي شود، اگر بخواهد باقي بودن مهدي را انكار نمايد. (4)
نويسنده در ادامه، با ذكر دلايل و مستنداتي، زنده بودن عيسي و خضرعليهما السلام را اثبات مي كند و از اين دلايل نتيجه مي گيرد كه زنده ماندن امام مهدي عليه السلام در مدت طولاني هيچ استبعادي ندارد.

3. اسماعيل بن كثير(م 774 ه . ق)
وي در كتاب "النهاية في الفتن و الملاحم" فصل ويژه اي براي امام مهدي عليه السلام گشوده و ضمن توضيحاتي در باره ايشان، احاديث و روايات زيادي را نقل كرده و در پاره اي از موارد به توضيح آنها نيز پرداخته است. وي عنوان اين فصل را چنين ذكر كرده: "فصل في ذكر المهدي الذي يكون في آخر الزمان."
در ابتداي اين فصل اين چنين آغاز مي كند:
"مهدي عليه السلام يكي از خلفاي راشدين و از امامان هدايتگر مي باشد كه روايات منقول از رسول خداصلي الله عليه وآله در مورد او نقل شده و گوياي اين است كه حضرت در آخر الزمان خواهد آمد و به گمانم ظهورش پيش از آمدن عيسي عليه السلام باشد." (5)
وي تصريح مي كند كه مهدي موعودعليه السلام از ذريه رسول خداصلي الله عليه وآله و از فرزندان فاطمه عليها السلام مي باشد. (6)
نويسنده بعد از ذكر برخي از احاديث، در باره سند آنها به قضاوت نشسته و در چند مورد، اسناد اين روايات را صحيح و يا حسن دانسته است. (7)

4. سعد الدين تفتازاني (م 793 ه . ق)
وي در مبحث امامت كتاب "شرح المقاصد" كه آخرين بخش اين كتاب است، موضوع ظهور امام مهدي عليه السلام را مورد توجه قرار داده، مي نويسد:
"روايات صحيحه اي در مورد ظهور پيشوايي از نسل فاطمه عليها السلام آمده و چنين دلالت دارد كه آن حضرت، دنيا را پر از عدل و داد خواهد كرد، پس از پر شدنش از ظلم و ستم... ." (8)
وي در ادامه، ظهور امام عليه السلام را از جمله نشانه هاي قيامت بر شمرده و مجدداً بر صحت اخبار مهدويت تأكيد ورزيده؛ هر چند آنها را احاديث آحاد دانسته است. (9)
البته نگاهي نقادانه به نگرش شيعه به مهدويت دارد و زنده بودن امام مهدي عليه السلام را امري بعيد دانسته(10) و ظاهراً مهم ترين دليل وي در اين مطلب، همين استبعاد حيات حضرت مي باشد كه معلوم است استبعاد تنها، نمي تواند دليل قانع كننده و درستي باشد؛ چون واضح است كه اگر با استبعاد تنها بشود موضوعي را منكر شد، بسياري از مباحث و مسائل به راحتي قابل انكار خواهد بود و البته اين شيوه اي پسنديده نمي باشد.

5. جلال الدين سيوطي (م 911 ه . ق)
وي كه از نويسندگان برجسته اهل سنت در زمينه هاي گوناگون حديثي، تفسيري و علوم قرآني است، تأليف مستقلي در باره امام مهدي عليه السلام دارد با نام "العرف الوري في اخبار المهدي" و در آن صدها حديث را از منابع متعدد و مختلف اهل سنت جمع آوري كرده است و اين كار، نشان از اهتمام و توجه جدي وي به اين موضوع دارد. نويسنده كه بيشتر به نقل احاديث اكتفا كرده و به ندرت توضيحاتي در باره آنها ذكر كرده است، در پايان، فصلي را گشوده و در آن چهار نكته مهم را يادآوري كرده كه عبارت است از:
1. مهدي عليه السلام يكي از خلفاي دوازده گانه اي است كه در حديث جابري سمره ذكر شده ؛
2. مهدي عليه السلام نمي تواند از فرزندان عباس بن عبد المطلب باشد؛
3. سند حديث "لَا مَهْدِي اِلَّا عِيْسَي بْنُ مَرْيَمَ" ضعيف است؛ چون با نقل متواتري كه گوياي ظهور مهدي عليه السلام است، و اينكه وي از فرزندان رسول خداصلي الله عليه وآله مي باشد و عيسي پشت سر او نماز خواهد خواند، متعارض است؛
4. آنچه نقل شده كه مهدي عليه السلام از مغرب ظهور خواهد كرد، هيچ پايه و دليلي ندارد. (11)
علاوه بر آنچه كه وي در اين اثر نقل كرده، در برخي ديگر از آثارش، همانند: "الجامع الصغير" احاديثي را در باره امام مهدي عليه السلام ذكر كرده است. (12)
6. ابن حجر هيتمي (م 974 ه . ق)
وي در كتاب "الصواعق المحرقه" در ذيل آيه دوازدهم كه در فضايل اهل بيت عليهم السلام نقل كرده، روايات مربوط به امام مهدي عليه السلام را با تفصيل زيادي از منابع متعدد اهل سنت آورده است و در ادامه مي نويسد:
"قول بهتري است كه خروج امام مهدي عليه السلام پيش از ظهور عيسي عليه السلام مي باشد؛ ولي برخي نيز گفته اند: بعد از آن مي باشد. ابو الحسن آبري(13) مي گويد: روايات ظهور مهدي عليه السلام كه از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل شده و متواتر و مستفيض هستند، دلالت دارند كه وي از اهل بيت پيامبرصلي الله عليه وآله است و زمين را پر از داد مي كند و به همراه عيسي عليه السلام خروج مي نمايد و او را در كشتن دجال در درب "لدّ"(14) در سرزمين فلسطين ياري مي رساند و او امام اين امت خواهد شد و عيسي عليه السلام پشت سر او به نماز مي ايستد." (15)

هيچ امتناعي در بقاء مهدي وجود ندارد؛ به دليل اينكه عيسي و الياس و خضرعليهم السلام كه از اولياي خداوند مي باشند، زنده اند و دجال و ابليس كه از دشمنان خداوند هستند نيز زنده اند و زنده بودن اينها به وسيله قرآن و سنت اثبات شده. آن گاه كه بر اين موضوع اتفاق كرده اند، زنده بودن مهدي را انكار كرده اند. پس بعد از اين به سخن هيچ عاقلي توجه نمي شود، اگر بخواهد باقي بودن مهدي را انكار نمايد


وي در شرح حال ابي القاسم محمد الحجة مي گويد:
"سن وي هنگام وفات پدر، پنج سال بوده كه خداوند در اين سن به وي حكمت عطا كرد." (16)
با اينكه سخن وي صراحت در تولد پسر امام عسكري عليه السلام دارد، اما در ادامه و نيز در جايي ديگر، شديداً بر شيعيان تاخته است كه چرا آنان مهدي موعودعليه السلام را همان فرزند امام عسكري عليه السلام دانسته اند.
هيتمي در جايي ديگر و در پاسخ به پرسشي در مورد اعتقاد به يك مدعي مهدويت و نيز سؤال در باره حكم منكران امام مهدي عليه السلام چنين نوشته است:
"اعتقاد اين گروه (معتقدان به مهدي بودن آن شخص) باطل و زشت است و بدعتي فاحش و گمراهي حتمي مي باشد و اما انكار مهدي عليه السلام اگر به خاطر انكار سنت باشد، حكم كفر و ارتداد آنان بايد صادر شود و كشته شوند و اگر اين انكار، نه به خاطر انكار سنت، بلكه صرف دشمني با بزرگان اسلامي باشد، پس تعزير آنان لازم است." (17)
وي ضمن يادآوري مطلب ياد شده و تأكيد بر آن در كتاب "الفتاوي الحديثية" براي استوار كردن رد اين افكار و عقايد، احاديث متعدد و مختلفي را در باره امام مهدي عليه السلام ذكر كرده و به استناد آنها، ادعاي آنان را غير قابل قبول معرفي كرده است. (18)
ضمناً وي كتابي مستقل در باره امام مهدي عليه السلام به رشته تحرير در آورده با نام "القول المختصر في علامات المهدي المنتظر" كه اين نوشته در سه باب و يك خاتمه خلاصه شده و باب اول به بيان نشانه ها و خصوصياتي كه براي امام مهدي عليه السلام در روايات آمده، اختصاص يافته است و در اين قسمت، با استناد به احاديث، 63 عنوان را يادآور شده است. در باب دوم روايات و احاديثي را كه از صحابه ذكر شده، نقل كرده و در آن 39 حديث را آورده است. در باب سوم آنچه كه از تابعين در باره امام عليه السلام نقل شده، آورده كه جمع آنها 56 حديث است و در خاتمه كتاب، مباحث مختلفي از قبيل خروج امام عليه السلام پيش از آمدن عيسي عليه السلام، علامات نزول عيسي عليه السلام، خروج يأجوج و مأجوج، و نيز خروج دابة الارض را با تكيه بر احاديث و گفته هاي علما ذكر كرده است.
افزون بر اين چند مورد كه از ميان علماي شافعي مذهب ذكر شد، شمار زيادي از دانشمندان شافعي، در باره امام مهدي عليه السلام با صراحت اظهار نظر كرده اند و برخي حتي تأليف مستقل و ويژه اي در اين مورد به سامان رسانده اند كه به جهت رعايت اختصار تنها نام چند نفر از آنها برده مي شود: 1. مناوي (م 103 ه . ق) در كتاب "فيض القدير"؛ 2. محمد رسول برزنجي (م 1103 ه . ق) در كتاب "الاساعة لا شراط الساعة"؛ 3. محمد الصبان (م 1307 ه . ق) در كتاب "اسعاف الراغبين و ابراز الوهم المكنون من كلام ابن خلدون."

ب. دانشمندان حنبلي

1. امام احمد بن حنبل (م 241 ه . ق)
وي رئيس فرقه حنبليهاست و نويسنده يكي از گسترده ترين و كهن ترين جوامع حديثي اهل سنت نيز به شمار مي رود. وي در اين مجموعه حديثي، احاديث مختلف و متعددي را در باره امام مهدي عليه السلام ذكر كرده است. يكي از فضلاي محترم حوزه علميه قم در اقدامي شايسته، احاديث مربوط به امام مهدي عليه السلام را كه در اين كتاب حديثي آمده، جمع آوري كرده و با نام "احاديث المهدي عليه السلام من مسند احمد بن حنبل" به چاپ رسانده است. (19)
در اين كتاب، 136 حديث از مسند احمد استخراج شده و طي چند بخش تنظيم گرديده است كه در بردارنده موضوعات متعدد و مختلفي در باره امام مهدي عليه السلام است؛ از نشانه هاي ظهور آن حضرت تا ظهور و وضعيت عصر ظهور و ديگر موضوعات مرتبط با امام مهدي عليه السلام.
ممكن است گفته شود: چون احمد بن حنبل در باره اين احاديث قضاوت خاص نداشته است، پس ذكر اين احاديث نمي تواند دليلي براي اثبات ديدگاه و نظر او در اين باره باشد؛ ولي در جواب بايد گفت: ثبت اين تعداد زياد از احاديث در اين جامع حديثي كهن، حتماً نشان از پذيرش و اعتماد نويسنده بر اين احاديث دارد و چنين اهتمامي از سوي وي حكايت از مقبوليت محتواي آنها نزد وي دارد. بنابراين، مهم ترين شخصيتِ فرقه حنبلي كه در موضوع مهدويت ديدگاهش روشن و مشخص است، امام آنها يعني احمد بن حنبل است.

2. ابن تيم جوزيه حنبلي (م 751 ه . ق)
وي كه از نويسندگان سرشناس و معروف اهل تسنن است، فصل پنجاهم كتاب "المنار المنيف في الصحيح و الضعيف" را به مباحث مربوط به امام مهدي عليه السلام اختصاص داده(20) و در ردّ حديث جعلي "لَا مَهْدِيَّ اِلَّا عِيسَي بْنُ مَرْيَمَ؛(21) مهدي جز عيسي وجود ندارد." مطالب و مباحث مختلفي را ذكر كرده و از قول برخي از دانشمندان اهل سنت، از جمله احمد بن الحسين آبري تواتر روايات نبوي را در باره امام مهدي عليه السلام ياد آور مي شود و مي گويد: "تواتر در اين باره وجود دارد كه آن حضرت از اهل بيت رسول خداصلي الله عليه وآله است و عيسي عليه السلام به هنگام ظهور وي، خواهد آمد و در نماز به او اقتدا خواهد كرد." (22)
وي در ادامه، براي تأكيد گفته آبري، روايات متعددي را از منابع اهل سنت ذكر كرده و هنگام تقسيم بندي اين احاديث، تصريح دارد كه اينها چهار دسته هستند: صحيح، حسن، غريب و موضوع.
و به اين ترتيب، تعدادي از احاديث امام مهدي عليه السلام را صحيح و حسن دانسته و آنها را داراي حجيت و قابل براي استدلال معرفي كرده است.

3. يحيي بن محمد حنبلي (م قرن دهم ه . ق)
وي در پاسخ به پرسشي در مورد معتقدان به يك مدعي مهدويت و نيز در باره منكران اصل مهدويت چنين نوشته است:
"الحمد لله اللهم اهدنا لما اختلف فيه الحق باذنك! عقيده مذكور بدون شك، باطل است؛ چون مستلزم مخالفت و ردّ احاديث صحيحي است كه از پيامبرصلي الله عليه وآله رسيده و پيامبرصلي الله عليه وآله در اين احاديث از ظهور مهدي عليه السلام در آخر الزمان خبر داده و ويژگيهاي شخصي مهدي عليه السلام و حوادث زمان ظهور را ياد كرده است. يكي از علائم مهم ظهور مهدي عليه السلام كه كسي نمي تواند ادعا كند كه واقع شده است، فرود آمدن حضرت عيسي عليه السلام از آسمان و قرار گرفتن او در كنار مهدي عليه السلام و نمازگزاردن او پشت سر آن حضرت و همين طور خروج دجال و كشته شدن او مي باشد... و كسي كه مهدي موعودعليه السلام را تكذيب كند، رسول خداصلي الله عليه وآله به كفر او خبر داده است... ." (23)

ج. عالمان حنفي و مهدويت
تعدادي از عالمان و نويسندگان حنفي مذهب در باره مهدويت و اعتقاد به مهدي آخر الزمان، نوشته ها و آثار خوب و ارزشمندي را از خود بر جاي گذاشته اند. در پاره اي از موارد، علاوه بر اصل اعتقاد به ظهور امام مهدي عليه السلام، به مانند شيعه به زنده بودن وي نيز معتقد مي باشند و اينك ديدگاه چند نفر از دانشمندان حنفي مذهب در پي مي آيد:

1. ابن جوزي (م 650 ه . ق)
وي در كتاب معروفش، "تذكرة خواص الامة في خصائص الائمةعليهم السلام"، فصلي جداگانه به امام مهدي عليه السلام اختصاص داده و مباحث و موضوعات مختلفي در اين باره نگاشته است و در آغاز اين فصل مي گويد:
"فصل في ذكر الحجة المهدي هو محمد بن الحسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي الرضا و كنيته ابو عبد الله و ابو القاسم و هو الخلف الحجة صاحب الزمان."
آن گاه رواياتي از منابع اهل سنت ذكر مي كند كه در آنها موضوعات مربوط به امام مهدي عليه السلام مطرح شده است. ابن جوزي سپس به ديدگاه اماميه در باره زنده بودن امام مهدي عليه السلام پرداخته و برخي دلايل شيعيان در اين باره را ياد آور شده است. (24) از نوشته ابن جوزي چنين بر مي آيد كه وي اعتقاد شيعه را در باره امام مهدي عليه السلام پذيرفته و آن را منطقي و قابل قبول دانسته است.

2. ابن طولون دمشقي (م 935 ه . ق)
وي كه در حديث، فقه و تاريخ صاحب نظر و در بسياري از موضوعات داراي آثار و نوشته هايي بوده، كتابي با نام "الائمة الاشاعة" دارد كه بخشي را به "الحجة المهدي" اختصاص داده و در آن به بحث در باره امام مهدي عليه السلام پرداخته است. در اين اثر، بيشتر عقايد و انديشه هاي شيعه در مورد ولادت امام مهدي عليه السلام و زنده بودن آن حضرت را نوشته است و هر چند با صراحت اين عقايد را نپذيرفته، ولي از لا به لاي نوشته وي چنين بر مي آيد كه تمايل به قبول آنها دارد و البته اظهار نظر صريح را به كتاب ديگرش با نام "الهدي الي ماورد في المهدي" موكول كرده و ظاهراً از اين نوشته هم اثري باقي نمانده است.
ابن طولون در كتاب "الائمة اثنا عشر" با احترام و تجليل فراوان اسامي امامان دوازده گانه شيعه را در اشعاري گنجانده است. (25)

3. عبد الوهاب شعراني (م 973 ه . ق)
وي در باب 56 كتاب "اليواقيت و الجواهر" نشانه هاي قيامت را كه در احاديث آمده، ذكر كرده كه از جمله آنها، خروج امام مهدي عليه السلام مي باشد. نكته قابل توجهي كه وجود دارد، اين است كه وي با وجود حنفي بودن، به مانند شيعه معتقد است امام مهدي عليه السلام فرزند امام عسكري عليه السلام است و اكنون زنده و در قيد حيات مي باشد و تا زمان ظهور عيسي عليه السلام نيز زنده خواهد ماند. به متن عبارت وي بنگريد:
"وي (امام مهدي عليه السلام) از فرزندان امام عسكري عليه السلام است و ولادتش در شب نيمه شعبان سال 255 ه . ق اتفاق افتاده و تا زمان آمدن عيسي عليه السلام زنده خواهد ماند." (26)
بدين شكل، وي نه تنها آمدن و ظهور امام مهدي عليه السلام را در آخر الزمان از جمله موارد حتمي بر شمرده است، بلكه تولد آن حضرت و حيات ايشان را تا زمان ظهور قبول دارد و از اين جهت، انديشه و عقيده وي بسيار نزديك به عقيده شيعه مي باشد.

4. ابو السرور حنفي (م قرن دهم ه . ق)
وي كه مفتي حنفيها در شهر مكه بوده است، در پاسخ به استفتائاتي كه جماعتي از مسلمانان هند از علماي آن زمان مكه كرده اند و از آنان خواسته اند كه نظرشان را در مورد اعتقاد به يك مدعي مهدويت و نيز منكران مهدويت بنويسند، چنين گفته است:
"اعتقاد اين طايفه زشت كردار باطل است و پوچ. بايد با عقيده باطل و پيروان آن به سختي مبارزه كرد و اين فكر ياوه را از مغز آنان در آورد؛ چون اين عقيده مخالف است با احاديث صحيح و سنن صريح و متواتري كه به وسيله راويان بسيار و اخبار فراوان رسيده است و آن احاديث و سنن همه مي گويد كه مهدي موعودعليه السلام كه در آخر الزمان خروج مي كند، همراه عيسي عليه السلام خواهد آمد و با كمك او، دجال را خواهد كشت. براي ظهور او، علامتهايي است، از جمله: خروج سفياني و گرفته شدن ماه و خورشيد در ماه رمضان بر خلاف معمول." (27)
از اين گفته به خوبي نگاه مذهب حنفي به موضوع امام مهدي عليه السلام آشكار مي شود و معلوم مي گردد كه نه تنها آنان اين فكر را قبول دارند، بلكه آن را مضمون احاديث صحيح و متواتر مي دانند و اين نكته بسيار مهمي مي باشد.

5. سليمان بن ابراهيم قندروزي (م 1294 ه . ق)
وي كه متولد شده در بلخ مي باشد، بيشتر تحصيلاتش را در همان ديار سپري كرد و ادامه تحصيلات را در بخارا گذراند. بعد از آن به تصوف و عرفان نيز روي آورد و از بزرگان صوفيه شد. بدين شكل، هم در مباحث نقلي و هم طريقي صاحب مقاماتي گرديد.


او كتاب "ينابيع المودة" را در مناقب و فضايل اهل بيت عليهم السلام نگاشته است و بخش عمده اي از آن را به مباحث مربوط به امام مهدي عليه السلام اختصاص داده و آيات تفسير و تأويل شده در باره آن حضرت را ذكر كرده و نيز رواياتي كه در مورد ايشان نقل شده، از منابع مختلف آورده است. همين طور، احاديث خلفاي دوازده گانه و تفسيرهايي كه براي آنها شده را ذكر كرده و نقلهايي كه در باره ولادت ايشان شده و نيز علماي سني مذهب را كه تصريح بر ولادت آن كرده اند، نام برده است. در بخش ديگر، كرامات و خارق عادتهايي كه توسط آن حضرت انجام شده را نقل كرده و ملاقات كنندگان با ايشان را در دوره غيبت ياد آور شده است. (28)
از مجموع نوشته هاي وي چنين بر مي آيد كه نويسنده درباره امام مهدي عليه السلام همانند شيعه مي انديشد و معتقد به ولادت و زنده بودن آن حضرت است.

6. ابو البركات آلوسي (م 1371 ه . ق)
وي در كتاب "غاية المواعظ" در بخش شمارش نشانه هاي برپايي قيامت - به مانند برخي ديگر از دانشمندان اهل سنت - ظهور امام مهدي عليه السلام را از جمله اين نشانه ها دانسته و گفته است كه قول صحيح تر نزد بيشتر عالمان و دانشمندان، ظهور و خروج امام مهدي عليه السلام است.
وي از قول ابن حجر هيتمي در "الصواعق المحرقة" نقل مي كند كه آيه "وَ اِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَة"(29) در مورد امام مهدي عليه السلام نازل شده است. آن گاه در ادامه مي گويد كه در باره آمدن امام مهدي عليه السلام، احاديث و اخبار متعددي وارد شده و به همين مناسبت، تعدادي از اين احاديث را ذكر كرده است. در باره سير حكومتي كه امام خواهد داشت، بحثهايي را مطرح كرده و نظرات عالمان معروف را مورد اشاره قرار داده است.
وي در پايان، با اشاره به اعتقاد شيعه در مورد زنده بودن امام عليه السلام، اين باور را مردود دانسته و آن را انكار مي كند؛ البته دليل خاصي براي اين كار ارائه نكرده است. (30)

د. امام مهدي عليه السلام در نگاه مالكيان
همانند ديگر عالمان مذاهب اسلامي، علماي فرقه مالكي باور به ظهور و فرج امام مهدي عليه السلام را يكي از اعتقادات خود دانسته و بر آن تأكيد ورزيده اند. اين واقعيت در نوشته ها و آثار آنان كاملاً مشهود و واضح است. در دوره هاي مختلف، تصريح بر اين عقيده در لا به لاي كتابها و نوشته هاي آنها ديده مي شود. اينك از باب نمونه به گزارشي از نوشته ها و گفته هاي برخي از دانشمندان برجسته اين فرقه پرداخته مي شود:

1. قرطبي مالكي (م 671 ه . ق)
او كه از جمله عالمان و نويسندگان معروف و شناخته شده اهل سنت است، آثار علمي و مشهوري از خود بر جاي گذاشته كه مهم ترين آنها تفسير "الجامع لاحكام القرآن" است. وي در كتاب ديگرش با نام "التذكرة في احوال الموتي و امور الآخرة" ابواب و فصولي را به بحث در باره امام مهدي عليه السلام اختصاص داده و با بيان احاديث متعددي از منابع اهل سنت، اين موضوع را دنبال كرده و در توضيح برخي از اين احاديث، مطالبي را در مورد امام مهدي عليه السلام بيان داشته است؛(31) البته نويسنده در تفسير آيه 33 سوره توبه، در كتاب تفسيرش، مضمون آن آيه را كه وعده خداوند بر غلبه دين اسلام است، بنا بر قولي منطبق بر عصر و زمان امام مهدي عليه السلام دانسته است. (32)

2. ابن صباغ مالكي (م 855 ه . ق)
وي كه از بزرگان فرقه مالكي در عصر و زمان خود بوده است، كتابي با نام "الفصول المهمة في معرفة احوال الائمةعليهم السلام" نگاشته كه انگيزه تأليف آن را بيان شرح حال و مقامات ائمه دوازده گانه عليهم السلام معرفي كرده است و اين نوشته را بنا بر درخواست برخي از معاصران خود به سامان رسانده است. (33) وي در فصل دوازدهم اين كتاب، شرح حال و خصوصيات امام مهدي عليه السلام را ذكر كرده و در آن، مباحث مختلف و احاديث گوناگوني در باره امام مهدي عليه السلام آورده است. وعده رسول خداصلي الله عليه وآله به ظهور آن حضرت را مورد اثبات قرار داده و از نسب آن بزرگوار سخن گفته است.
نكته قابل توجه در نوشته هاي اين نويسنده آن است كه به مانند برخي ديگر از عالمان اهل سنت، معتقد به ولادت امام مهدي عليه السلام است و بر اين باور است كه آن حضرت اكنون زنده و در قيد حيات مي باشد. (34)

3. محمد بن محمد بن الخطاب المالكي (م قرن دهم ه . ق)
وي در پاسخ به پرسشي در باره معتقدان به ميّتي كه مدعي مهدويت بوده و نيز راجع به منكران مهدويت گفته است: "عقيده طايفه ياد شده، در باره آن ميّت در گذشته كه او مهدي موعود است و بايد در آخر الزمان ظهور كند، باطل و پوچ است؛ به سبب احاديث صحيحه اي كه دلالت دارد بر وجود مهدي عليه السلام و خروج او و نيز حوادثي كه در آستانه ظهور او اتفاق خواهد افتاد، همانند: ظهور سفياني، فرو رفتن وي و لشكرش در زمين منطقه بيداء، كسوف خورشيد در نيمه ماه رمضان و خسوف ماه در اول آن... و نيز به سبب احاديثي كه دلالت دارند بر اينكه مهدي عليه السلام فرمانرواي زمين خواهد شد و دجال، در روزگار وي ظهور خواهد كرد و ديگر علاماتي كه هيچ كدام در دوره اين شخص مرده اي كه بدان اشاره شد، تحقق نيافته است."

4. شيخ محمد الصبان (م 1307 ه . ق)
وي در كتاب "اسعاف الراغبين" فصلي را به بحث درباره امام مهدي عليه السلام، نسب ايشان و محل ظهور و نيز نشانه هاي خروج حضرت بيان داشته است. علاوه بر رواياتي كه در اين باره ذكر كرده، مطالب مختلفي در تأييد اين موضوع از بزرگاني چون محي الدين عربي و شعراني نقل مي كند.
عربي در جمع بين رواياتي كه امام مهدي عليه السلام را از نسل امام حسين عليه السلام دانسته و رواياتي كه آن حضرت را از نسل امام حسن عليه السلام مي داند، مطالب متنوعي را بيان داشته است. (35)

5. محمد بن جعفر بن ادريس الكتاني المالكي (م 1345 ه . ق)
در كتاب "نظم المتناثر من الحديث المتواتر" كه در آن احاديث متواتر را جمع آوري كرده، روايات مربوط به امام مهدي عليه السلام را از جمله آنها دانسته و با استناد به سخنان و گفته هاي دانشمندان معروف و شناخته شده اهل سنت، بر تواتر اين احاديث پاي مي فشارد و معتقد است كه آمدن و ظهور امام مهدي عليه السلام بر اساس اين احاديث و نيز وعده هايي كه در آنها داده شده است، از ضروريات و موارد حتمي مي باشد. (36)





 

1) براي روشن شدن بيشتر موضوع مراجعه شود به: ضحي الاسلام، احمد امين، مصر، مكتبة الاسرة، ج 3، ص 243؛ ذهنيت مستشرقين، عبد الحسين فخار، نشر آفاق، چاپ سوم، ص 59.
2) مطالب السؤول في مناقب آل الرسول، طلحة شافعي، بيروت، مؤسسه ام القري، اول، 1420 ه . ق، صص 151 - 162.
3) البيان في اخبار صاحب الزمان، كنجي شافعي، بيروت، اول، مقدمه.
4) همان، ص 97.
5) النهاية في الفتن و الملاحم، ابن كثير، قاهره، اول، 1388 ه . ق، ج 1، ص 24.
6) همان، ص 28.
7) همان، صص 26 و 28.
8) شرح المقاصد، تفتازاني، قم، منشورات رضي، ص 312.
9) همان.
10) همان، ص 313.
11) الحاوي للفتاوي، سيوطي، ج 2، صص 165 و 166.
12) الجامع الصغير، سيوطي، بيروت، دار الكتب، اول، صص 552 و 553.
13) محمد بن حسين بن ابراهيم آبري است كه پيشوا، حافظ و محدث بود و در مناقب شافعي كتاب دارد و در سال 363 ه . ق وفات نموده است. (به نقل از: سير اعلام النبلاء، ج 16، ص 299.)
14) لدّ" با ضمه و تشديد، جمع الد: روستايي است نزديك بيت المقدس از نواحي فلسطين كه عيسي عليه السلام در درب آن دجال را خواهد كشت. (نقل از: مراصد الاطلاع، بغدادي، بيروت، دار المعرفه، ج 3، ص 1202.
15) الصواعق المحرقه، هيتمي، چاپ قاهره، ص 167.
16) همان، ص 208.
17) به نقل از: البرهان في علامات مهدي آخر الزمان، متقي هندي، مكه، اول، 1408 ه . ق، ج 2، ص 872 و 873.
18) الفتاوي الحديثية، ابن حجر هيتمي، مصر، دوم، ص 37، به نقل از: الامام المهدي عند اهل السنة، فقيه ايمان، ص 377 و 378.
19) احاديث المهدي عليه السلام من مسند احمد بن حنبل، سيد محمد جواد حسيني جلالي، قم، انتشارات اسلامي، پنجم، 1409 ه . ق.
20) المنار المنيف في الصحيح و الضعيف، شمس الدين بن تيم جوزية، حلب، مكتب المطبوعات الاسلامية، 1390 ه . ق، ص 141.
21) همان.
22) همان، ص 142 و 143.
23) به نقل از: البرهان في علامات صاحب الزمان، متقي هندي، ج 2، ص 875 و 876.
24) تذكرة الخواص، ابن جوزي، بيروت، مؤسسة اهل البيت عليهم السلام، ص 325.
25) الائمة الاثني عشر، ابن طولون دمشقي، به نقل از: الامام المهدي عند اهل السنة، فقيه ايماني، ج 1، ص 403 و 405.
26) اليواقيت و الجواهر، شعراني، بيروت، دار احياء التراث العربي، ج 2، باب 62، ص 562.
27) به نقل از: البرهان في علامات صاحب الزمان، متقي هندي، مكه، اول، 1408 ه . ق، ج 2، ص 874.
28) ينابيع المودة، قندروزي، قم، انتشارات رضي، صص 536 - 572.
29) زخرف / 61.
30) به نقل از: الامام المهدي عند اهل السنه، فقيه ايماني، ج 2، صص 157 - 161.
31) التذكرة في احوال الموتي و امور الآخرة، قرطبي، بيروت، دار ابن زيد، ج 2، ص 875.
32) الجامع لاحكام القرآن، قرطبي، بيروت، دار الفكر، ج 4، ص 45.
33) الفصول المهمة، ابن صباغ مالكي، بيروت، منشورات اعلمي، ص 19.
34) همان، ص 288.
35) حاشيه مشارق الانوار، چاپ مصر، ص 114، به نقل از: الامام المهدي عليه السلام عند اهل السنة، ج 2، صص 28 - 40.
36) نظم المتناثر من الحديث المتواتر، كتاني، چاپ فاس، صص 144 - 146.

 

دسته ها :
سه شنبه دوم 8 1391